English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6424 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
two way telephone equipment U تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
descender U قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
root U گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
roots U گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
AUTOEXEC.BAT U فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
sector U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sectors U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
Paregmenon U [کنار هم گذاشتن کلماتی که از یک ریشه اند]
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
masculinerhme U قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
sequential U داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
activities U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
palaver U مکالمه
parle U مکالمه
colloquia U مکالمه
parlance U مکالمه
colloquium U مکالمه
frequency of calls U تراکم مکالمه
dialogist U مکالمه نویس
through call U مکالمه مستقیم
telephone conversation U مکالمه تلفنی
conversations U مکالمه محاوره
sign language U مکالمه با اشاره
parleys U مکالمه کردن
parleying U مکالمه کردن
conversation U مکالمه محاوره
radiotelephony U مکالمه با بی سیم
parleyed U مکالمه کردن
parley U مکالمه کردن
sign languages U مکالمه با اشاره
crosstalk U مکالمه متقابل
push to talk U کلید مکالمه تلفنی
radiotelephony U مکالمه رادیو تلفنی
emergency call U خبر یا مکالمه اضطراری
radio dicipline U انضباط مکالمه بی سیم
telephone modal distance U مسافت مکالمه تلفنی
duplex telephony U مکالمه تلفنی دو طرفه
chargeable call U مکالمه قابل پرداخت
international call U مکالمه بین المللی
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
start off U شروع کردن شروع شدن
fixed time call U مکالمه در زمان معین و ثابت
trunk calls U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk call U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
ring off U قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
uncommunicative U بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
speaking tube U لوله مخصوص مکالمه بین دواتاق
I'm putting you through now. U شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
interphone U سیستم تلفن یا مکالمه داخلی یک جنگ افزار
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
interrogator responder U دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
Their eyes met. U آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
dialectic U روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
initiation U شروع کار شروع
row U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rowed U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rows U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
communication U مخابره
message U مخابره
traffick U مخابره
traffics U مخابره
trafficking U مخابره
messages U مخابره
transmissions U مخابره
traffic U مخابره
trafficked U مخابره
despatch U مخابره
message line U خط مخابره
transmission U مخابره
telegraph U مخابره تلگرافی
boat call U مخابره با قایق
asynchronous transmission U مخابره ناهمگام
wire U مخابره کردن
data transmission U مخابره داده
digital transmission U مخابره دیجیتال
dispateh U مخابره کردن
asynchronous transmission U مخابره غیرهمزمان
wires U مخابره کردن
telegraphed U مخابره تلگرافی
flag hoist U مخابره با پرچم
telegraphs U مخابره تلگرافی
telegraphing U مخابره تلگرافی
end of transmission U انتهای مخابره
data communication U مخابره داده ها
data transmission U مخابره داده ها
analog transmission U مخابره قیاسی
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
transmission security U تامین مخابره
simplex transmission U مخابره ساده
signal bridge U پل مخابره ناو
transmission rate U سرعت مخابره
serial tranmission U مخابره نوبتی
visual communication U مخابره بصری
syncheronous communications U مخابره همزمان
transmissions U مخابره مخابرات
satellite communications U مخابره ماهوارهای
telegram U مخابره تلگرافی
transmittancy U ارسال مخابره
transmittance U ارسال مخابره
transmission rate U نرخ مخابره
transmission error U خطای مخابره
flags U پرچم مخابره
flag U پرچم مخابره
telegraphic message U مخابره تلگرافی
synchronous transmission U مخابره همگام
duplex transmission U مخابره دورشتهای
transmittal U ارسال مخابره
synchronous transmission U مخابره همزمان
telegrams U مخابره تلگرافی
signaled U مخابره کردن
signal U مخابره کردن
neutral transmission U مخابره خنثی
squawks U مخابره کردن
signalled U مخابره کردن
squawked U مخابره کردن
parallel transmission U مخابره موازی
polar transmission U مخابره قطبی
wirable U قابل مخابره
transmission U مخابره کردن
retransmission U مخابره مجدد
transmission U مخابره مخابرات
communicating U مخابره کردن
transmissions U مخابره کردن
squawk U مخابره کردن
jams U مانع مخابره شدن
semaphore U مخابره با پرچم دستی
jam U مانع مخابره شدن
aerogram U مخابره با تلگراف بی سیم
transmitted data U دادههای مخابره شده
jammed U مانع مخابره شدن
half duplex transmission U مخابره دو نیم رشتهای
radioing U با بی سیم مخابره کردن
radios U با بی سیم مخابره کردن
radiotelegram U مخابره تلگراف بیسیم
dispatches U مخابره کردن ارسال
dispatched U مخابره کردن ارسال
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
despatched U مخابره کردن ارسال
dispatch U مخابره کردن ارسال
despatching U مخابره کردن ارسال
despatches U مخابره کردن ارسال
radiogram U مخابره پیام با بی سیم
radiograms U مخابره پیام با بی سیم
start stop transmission U مخابره قطع و وصلی
end of transmission block U انتهای بلاک مخابره
etb U انتهای بلاک مخابره
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
radio U با بی سیم مخابره کردن
radioed U با بی سیم مخابره کردن
helio U ایینه مخابره پیام
retransmit U دوباره مخابره کردن
signalled U مخابره کردن علامت دادن
alphabet code flag U پرده مخابره حروف یا اعداد
signaled U مخابره کردن علامت دادن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
signal U مخابره کردن علامت دادن
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
intercoms U دستگاه مخابره داخل ساختمان
intercom U دستگاه مخابره داخل ساختمان
Recent search history Forum search
2New Format
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1وقتی انسانها بر اساس دارایی اشان ارزیابی می شوند
1coffee table conversation piece
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
1nonconversation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com